به نخلستانهای گرم و تبآلود و تنها و ساکت کوفه و عبور از مدینه ای که باریک اتهام را همواره به دوش کشیده است به محراب.... درست مانند حرکت فاطمه در کوچه های شب زده مدینه و در بیابانهای اطراف آن و بیتالاحزان و در هر جایی که بویی از عطر مظلومیت تاریخ عدالت را میپراکند... و درست مانند حرکت زینب از آغاز تاریخ تا پایان تاریخ... زینب!... زینب!... از شعب تا سقیفه، تا بقیع، تا شام، تا میدان شهدا و تا امروز...
و درست مانند حرکت همیشه و مظلومانه حق در بستر زمان، طوفان در تهران آغاز شد. طوفانی که بوی خون میداد، بوی مظلومیت و بوی تند حقیقت را همه جا میپراکنید.
***
خط را گم نکنیم:
«خمینی این روح استواری که از باغهای سرخ کربلا میآید و پیام همیشه انبیا را به گوش دنیای کران میرساند (دنیای کرانه بیدادگر! دنیایی بیدادگران معرکه گر! دنیای معرکه گران شرق و غرب!) خمینی، این پیر دلشاد خداجوی، قدرت ناشناس عصیانگر، حرکت خود را با الهام از حرکت حق در تاریخ، با همان شیوه ای آغاز میکند که باید با آن آغاز میکرد: مظلومانه در مقابل زور مقاومت کردن و جواب گلوله را با گل دادن و اندک اندک پیام مظلومان تاریخ را در گوش کارگزاران مسخشده جادوگران زور و زر و تزویر نشاندن و در همه جا و در همه چیز تغییر ماهیت - با حرکتی انقلابی- به وجود آوردن و از نسل جوانی که همه هویت