مردم برداشته شده و باید طوری این شعار و درنتیجه مفهوم و خط سیاسی این شعار را در بین جامعه لجن مال کرد که کسی دیگر جرأت نکند دم از این شعار بزند؛ با چی؟ با چماق!
این است که هر جا مجاهدین خلق برنامه دارند قبل از اینکه مردم و دولت و مقامات مسئول بفهمند چماقداران و یا به قول خودشان حزب اللهی ها میفهمند! هر جا که فدائیان سبز می شوند چماقداران نیز سبز میشوند و اخیراً تودهای ها نیز این ترفند را یاد گرفته اند.
من نمیخواهم بگویم در مردم احساس انزجار نسبت به خیانت این گروه ها نیست چرا هست، من نمیخواهم بگویم وقتی دولت با ضدانقلاب لاس سیاسی میزند، جان مردم به لبشان نمیرسد، میرسد. من نمیخواهم بگویم مردم از تجربه مصدق و از تجربه شیلی خاطرات وحشتانگیزی ندارند، دارند. ولی نمیتوانم تمام شواهدی را که حکایت از یک برنامه زمانبندی شده علیه انقلاب میکنند را نادیده بگیرم.
***
مدتی رسم شده بود که به مرکز امداد پزشکی مجاهدین خلق حمله میشد همیشه هم عکاس "من نامه مجاهد" آنجا حضور داشت و مهاجمین هم با خیال راحت میایستادند تا عکاس مذکور رپرتاژ لازم را تهیه کند! بعد فریاد و آه و ناله که ای خدا! پیغمبر! به مرکز امداد ما حمله کردند.
میبینید دقیقاً مرکز امداد پزشکی انتخاب میشود نه مراکز تدارکاتی و سیاسی و پایگاههای تشکیلاتی آنها. چرا؟ چون میخواهند بگویند مرتجعین (منظور پیروان خط امام