طول حکومتش چماقی فکر می‌کرد، چماقی عمل می‌کرد و چماقی قضاوت می‌نمود، امروز نیز دقیقاً با فلسفه چماق آشنایی کامل دارد درحالی‌که می‌داند که باید هم از یک‌سو با چماق مردم را از صحنه براند و هم جریان غالب که جریان انقلاب و جریان خلق است را به‌‌عنوان جریان چماق کش ها محروم کند و این هنرمندانه‌ترین نقشی است که در این صحنه درام بازی می شود.
***
 درست مانند قضیه سانسور! در طرح جایگزین باید این پندار در مردم القاء شود که سانسور همچنان هست. چرا؟ چون این یک ضرورت برای تلقین یک پندار کلی‌تر است مبنی بر اینکه هیچ‌چیز تغییر نکرده است، فقط رأس هرم عوض شده! تاج رفت و عمامه آمد! وگرنه همان نظام است و ما همان مطامع، با همان خودکامگی‌ها، با همان دزدی‌ها، با همان فرصت‌طلبی‌ها و از همه بالاتر با همان وابستگی‌ها!!
 این معجزه‌ای است که امپریالیزم دارد در این کشور آن را خلق می‌کند. کسی که از مال دنیا به یک نعلین پاره اکتفا کرده است را به‌‌عنوان بنیان‌گذار دیکتاتور نعلین معرفی می‌کند!! نظامی که از دموکرات بازی و تقلید کورکورانه از دموکراسی آبکی غربی دارد در گردابی از توطئه‌ها غرق می شود را به‌‌عنوان یک نظام خودکامه قلمداد می‌نماید! دولتی که هرگز مجهز به تشکیلات مسلح منسجم نیست را به‌‌عنوان یک قدرت نظامی و میلیتاریستی قاهر مورد بی‌رحمانه‌ترین حملات قرار می‌دهد و دارد اندام این نظام نامنسجم شکننده گریزنده ای که هیچ گاه پایگاهی جز اراده توده مردم ندارد را از شش طرف پاره پاره

نظر خود را ارسال کنید