ماهیت اینها ببرند، مخالفان خودشان را و مردم را و انقلاب را و مدافعان انقلاب را بهعنوان فالانژ تحت تهاجم تبلیغاتی و روانی قرار دهند این است که چریک فدایی خلق که دست در دست کومله به رهبری صلاحالدین مهتدی ساواکی در کردستان خون میریزد و در تهران دست به دست سیا (به پیروی از رفیق هواکوفنگ) می دهد، به سمپاتهایش میآموزد که تو مردم را فقط بهعنوان فالانژیست بخوان! فالانژیست! دزدی که فریاد میزند: «آی دزد» بهتر میتواند از میان جمعیت فرار کند و دشمن خلق وقتی دم از خلق میزند راحتتر میتواند خلق را قربانی خود کند.
***
خواهر! برادر! سخن بسیار است و درد دل نیز! تو خودت میدانی که در صبح پیروزی انقلاب چه وحدتی بر خلق حاکم بود که ناشی از پیروی همهجانبه از رهبری علیوار امام بود و تو خودت میدانی که این دشمنان خلق (که در پیروزی انقلاب هیچ نقشی جز کارشکنی نداشتند)، چقدر منزوی شده بودند و اگر میبینی امروز توانستهاند میدان عمل بزرگتری پیدا کنند جز در سایه دروغ و تزویر و چماق نبوده است.
این یک فاجعه است که اعضاء باسابقه مجاهدین خلق مردم را تحریک به حمله به اجتماعاتشان کنند و آنگاه خودشان از این حملهها استفاده تبلیغاتی نمایند و نام این کار را اسلام انقلابی بگذارند ولی این فاجعه واقعیت نیز دارد.
این فاجعه است که این گروهک های خلقی در دانشگاهها ستاد تدارکاتی برای پخش اسلحه و شبنامه و جاسوسی تشکیل