***
امام در مقابل اعتراض کثیری که مطابق منطق علمی خود (منطق علمی... منطق علم نسبی... نسبیت در منطق... خدایا! مرگ بر علمی که به جنگ منطق آمده است) از امام میخواستند که اینهمه اصرار نورزد... بس کند... تحمل کند... خوب، شاه که شاهانه عنایت کرد و پذیرفت که فقط سلطنت کند نه حکومت! انتخابات (با همان ضوابط در همان فضا) برگزار شود... مجلس تشکیل شود و یک نخست وزیر ملی ملی؟! روی کار بیاید و این همه خون مردم به زمین نریزد، امام در مقابل منطق چنین کسان صبورانه مقاومت میکرد و کرد و منطق علمی و علم باوران شرقگرا و غربگرا که پارهای از آنها به سجاده و تسبیح نیز مجهز بودند را نمیپذیرفت و نپذیرفت و مطابق منطق عاشورایی خود در مقابل باران گلوله و تبلیغات و تهمت مقاومت میکرد و کرد و به چیزی کمتر از تحقق حق رضایت نمیداد و نداد و بدین گونه نشان داد که در ادامه راه انبیا و انذار خلق دلبسته است و مسلماً مسلمان ترین مسلمانان زمان کسی است که در جهت تعقیب خط انبیا در تاریخ مصرترین باشد.
***
به گونه محمد در طائف، به گونه علی در مدینه، به گونه حسین در قتلگاه، به گونه موسی ابنجعفر در زندان و به گونه خودش در پانزده خرداد، امام پیام فرستاد و با پیامش حق را و خدا را و بشریت مظلوم را فریاد کرد و صدای او در گوش جهانی که دیرگاهی است که هر صدای خدائی را نفی