از تشیع علوی نیز، دم از اسلام محمدی نیز، دم از اسلام انقلابی نیز، ولی علی همانگونه که از اسلام اموی رنج میکشید و در پشت شعارهای فریبنده و آتشین و اسلامی آن چهره یک نفاق زشت و کثیف را میدید که بهطرز ترس انگیزی به آینده و اسلام و امت دندان مینماید و چنگالش را برای ربودن گوهر الهی جامعه تیز میکند و پیش میآورد به همان شکل و همان ترتیب امروز نیز در پشت چنین شعارهایی چهره همان نفاق و وحشتانگیز را میبیند و رنج میبرد.
علی به خاطر حفظ وحدت مسلمانان 25 سال سکوت کرد بیست و پنج سال! میگفت:
«صبر کردم، صبر کردم، درحالیکه خاری در چشم داشتم و... میگفت و دردناکانه میگفت به کی؟ به چاه؟ کجا؟ در بیابانهای خاموش و سراپاگوش مدینه!
یکی از مظلومیتهای بزرگ علی این است که امروز نیز هستند کسانی که دم از علی میزنند، از علی! درحالیکه راه علی را و انقلاب علوی ایران را زیر باران بیامان توطئههای منافقانه خویش گرفتهاند.
علی 25 سال برای وحدت سکوت میکند و بار یک رنج گران را به دوش خود میکشد تا موجودیت انقلاب اسلام از درون مورد هجوم قرار نگیرد.
ولی تو آقای رجوی! ولی تو آقای خیابانی! ولی تا آقای محمود عنایت که تازگیها آیه های قرآن را نیز یاد گرفته ای!- ولی تو- هر که هستی و هر چه هستی با توام که دم از قرآن و اسلام انقلابی و تشیع علوی میزنی- تو برای حفظ وحدت و موجودیت این انقلاب خونین، نه 25 سال،