فراوانی بکار بردند تا بلکه بتوانند بهشتی را به سازش وادارند؛ مهره های آمریکا که به شورای انقلاب و پست های مهم کشور راه یافته بودند بسیار تلاش کردند که بهشتی را به راهی بکشانند که خود می رفتند. ولی همه این تلاش ها و توطئه ها ناکام ماند و بهشتی با قاطعیتی که در مجلس خبرگان و در شورای انقلاب، و در دفن کردن جریان آمریکائی بنی صدر و جبهه متحد ضد انقلاب از خود نشان داد به همه دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب اسلامی فهماند که هرگز حاضر نیست از خط اصیل انقلاب که اسلام فقاهتی است دست بردارد و حتی لحظه ای جدا از خطی که امام می پیماید بیاندیشد.
 وقتی حسن نزیه در خردادماه 1358 یعنی فقط اندکی بیش از سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی وقیحانه نعره کشید که احکام اسلام نه قابل پیاده شدن است و نه مفید، تنها بهشتی بود که در برابر او فریاد برآورد و گفت: این صدا نمی تواند از حلقوم یک مسلمان درآمده باشد، این نغمه از گلوی شوم استعمار بلند شده است. وقتی جبهه ملی و طرفداران به اصطلاح حقوق بشر و هپایلگی های آنها صفحات روزنامه های انقلاب اسلامی و میزان را صحنه تاخت و تاز به لایحه قصاص می کردند تا به دستور آمریکا از پیاده شدن احکام اسلام جلوگیری نمایند، بهشتی بود که با منطق رسای خود بر آنها تاخت و با ابتکار دشمن کش خود یعنی دعوت مخالفان به مناظره و بحث آزاد مشت آنها را باز کرد و بر همگان روشن ساخت که این به اصطلاح طرفداران انسانیت که لایحه قصاص را غیر انسانی می دانند حتی قدرت ندارند از مدعای خود دفاع کنند به مردم بفمانند کجای این لایحه اسلامی غیر انسانی است.
دقیقاً به دلیل همین سازش ناپذیری و ایستادگی برای حفظ اصالت انقلاب اسلامی بود که بهشتی آماج حملات دشمنان اسلام

نظر خود را ارسال کنید