و این دو اگر به زیور تعبد آراسته نباشند ابتر و بی خاصیتند. بسیارند کسانی که فضل دارند اما فضلشان را در خدمت تفکر شرق یا غرب گرایانه قرار داده اند و از مجموعه علم و اندیشه شان چیزی جز وابستگی فرهنگی نصیب خود و مردمشان نمی کنند و بسیارند کسانی که فضل دارند و اهل تفکر نیز می باشند ولی از تعبد و تعهد بهره ای ندارند و در نتیجه علم و اندیشه شان به خدمت غیر خدا در می آیند و بر ضد خلق خدا به کار گرفته می شوند.
شهید بهشتی اجتهادش را با تفکر اصیل اسلامی آمیخته بود و او این دو را به زیور تعبد و تعهد به اسلام آراسته بود. علم او در عین حال که به اندوخته های حوزه ای محدود نمی شد و مکتب های گوناگون علمی و فلسفی شرق و غرب را در بر می گرفت. هرگز با رسوبات شرق و غرب آمیخته نبود. او با تسلیم محض در برابر فرامین الهی کلیه اندوخته های خود را به محک تعبد می زد و هر آنچه را که از حوزه تعبد الهی خارج بود از حوزه اندیشه خود تبعید می کرد.
او هرگز مانند غربگرایان و شرقمداران نبود که با اندک اندوخته خود از این دو بلوک بدون آنکه از اسلام بوئی برده باشند احکام اسلام را به محک داده های غربی و شرقی می زنند و خدا را از حوزه اندیشه خود تبعید می کنند و اصولاً تعبد الهی را یا نمی فهمند و یا نمی پذیرند و خود را از هرچه رنگ خدائی دارد آزاد می دانند و به هرچه رنگ تعلق پذیرد مقیدند.
شهید بهشتی برخلاف اینان از هرچه رنگ خدائی نداشت گریزان بود و به هیچ رنگی جز رنگ خدا تعلق نداشت و به معنای کامل کلمه یک متعبد بود. لایحه قصاص که دشمنان داخلی و خارجی اسلام را به هراس واداشت و مخالفان اسلام برای مقابله با آن با تمام نیرو صف آرائی کردند و بیش از همه شهید بهشتی را به خاطر آن مورد هجوم قرار دادند نشانه ای است

نظر خود را ارسال کنید