بکوشی تا فقدان فرمانده جبران شود. این طور نیست که تا شنیدی فرمانده مرده جای خود را رها کنی و بروی. قشونی که فرهنگ دارد و قشونی که بر یک اعتقادی استوار است تمام سربازانش مثل یک ستونی استوار باید سرجاهایشان باشند. اگر این رفتار را داشته باشند که فرمانده کل کشته شد و باید فرار کرد، یک شایعه دروغ برای از هم پاشاندن قشون کفایت می کند. چنان که در جنگ احد خبر دروغ کشته شدن پیغمبر موجب فرار شد.
شایعه انداختند پیغمبر شهید شده است همه فرار کردند. اما آن هایی که روی اعتقاد و نظم انقلابی عمل می کردند، مثل علی ماندند و جنگیدند. و بالاخره شکست را به پیروزی تبدیل کردند و مانع از انهدام قشون اسلامی شدند. هر روز در قشون های دنیا این موضوع پیش می آید. اگر قشون های انقلابی، ارتش های رسمی را شکست می دهند، بدان جهت است که اولی ها روی عقیده می جنگند و دومی ها روی نظم میان تهی و مبتنی بر زور. در جنگ ایران و اسلام در عهد ساسانی تا گفتند فرمانده قشون ایران (رستم فرخزاد) کشته شده سپاه پراکنده گشت. اما در قشون اسلام به این صورت نبود همین طور همه پشت سر هم معین بودند که اگر این کشته شد آن یکی و اگر آن یکی کشته شد سومی فرماندهی را باید برعهده می گرفت. سربازهای مسلمان هم سرجای خود باید می ماندند و می جنگیدند. از درس جنگ احد تجربه پیدا کرده بودند. از علت های پیروزی هایشان هم

نظر خود را ارسال کنید