به رهبر لازم است، اما این اعتقاد نباید از یک حدی تجاوز بکند که شما دیگر هیچ مسئولیتی برای خودتان قائل نشوید. در کار سپاه سستی بکنید به امید این که رهبر آدم قابلی است. این صحیح نیست.
قسمت دوم بیان قرآن درباره علت شکست جنگ احد این است که آن اعتقادی که داشتند چون پیامبر در سپاه هست، خداوند این سپاه را پیروز می کند و یک طرف کار بوده و طرف دیگر کار این بود که دستور فرمانده را اجرا نکردند. و در واقع نظم را به هم زدند. چرا این نظم را به هم زدند، به دلیل این که (خودشان گفته بودند) چون پیغمبر در بین آن هاست پیروزمی شوند.
عقیده و ایمان تنها اساس رابطه فرمانده و سپاه
رابطه فرمانده و سپاه بر چه اساس باید باشد؟ در ارتش های معمولی بیشتر به سازماندهی بر پایه ترس اعتبار می دهند. اگر دستورات فرماندهی اجرا نشد؛ آن زیردست که دستور را اجرا نکرده تنبیه می شود. از این طریق به اصطلاح نظم را برقرار می کنند. حالا هرچه ارتش بی فرهنگ تر باشد یعنی افراد سپاه رابطه شان کمتر بر اساس عقیده باشد، بیشتر به این عامل ترس اهمیت میدهند. و نظم را بیشتر متکی به زور می کنند. سلسله مراتب و دستورات که باید اجرا بشود و اگر نشد زندان و محاکمه...
ما علی ابن ابی طالب را امیر مومنان می گوییم. او را فرمانده