شاهنامه نیست در واقع ملت نامه است. اعمال سیاه شاهان را توضیح می دهد که این ها چگونه برای زور و قدرت همه چیز را قربانی کردند حتی وطن را) می گوید علت شکست نخوردن رستم و پیروزی ارتش ایران در همه جنگ ها با فرهنگ بودن ارتش بود. اگر ارتشی درست بکنند علیه فرهنگ کشور -و به ارتش نقشی که می دهند در هم شکستن مقاومت فرهنگی جامعه باشد- ارتش با فرهنگ نمی شده و ابزار رسیدن به آن تمدن بزرگ که همان غربی کردن ایران در شرایط زیر سلطه باقی ماندن و تا ابد می گردد.
 طبیعی است که این ارتش یک ارتش توانایی نخواهد شد. در این ارتش ممکن است نظم به وجود آید اما یک نظم مرده ای است. یک نظمی است که بر ترس استوار است. باید چندین و چند دستگاه جاسوسی به وجود بیاورد تا این که بتوانید «نظم» را حفظ کنید. ضد اطلاعات و دفتر ویژه ساواک و سیا و شینیت اسرائیل و انتلیجنت سرویس، چپ و راست دستگاه جاسوسی بگمارید تا این سرباز و افسر ارتش تکان نخورد. خوب سرباز و افسری که در ارتش بی فرهنگی خدمت می کند چگونه می‌تواند در جنگ مثل یک کوه استوار بایستد و چرا بایستد و چرا بجنگد؟
کسی که در کله او عقیده ای نیست چرا بمیرد؟
در جنگ های عرب و اسرائیل دقت کرده اید؟ یکی از دلایل شکست آن ها این بوده است که آن اسرائیلی روی یک فرهنگ و اعتماد خاصی"حالا فرهنگ زورگو" (ارتش هیتلر هم فرهنگش- فرهنگ زور

نظر خود را ارسال کنید