کسانی که باید پشت جبهه را نگه می داشتند آنجا را رها کردند. موضع خود را رها کردند. نظم ارتش را به اصطلاح شما برهم زدند و رفتند به سر وقت غنائم و دشمن که پشت سر را خالی دید از همان راه آمد و سپاه اسلام را شکست داد.
بعد، از این کسانی که مسئول حفظ پشت جبهه بودند سوال شد چرا این کار را کردید با این که پیغمبر به شما دستور اکید داده بود که موضع خودتان را ترک نکنید، همان جا که هستید بمانید و پشت جبهه را نگه بدارید و خیلی هم سفارش فرموده بود هرچه دیدید و هر چه پیش آمد شما این جا را ترک نکنید. پرسیدند چرا موضع جنگی خود را ترک کردید؟ از جمله دلایلی که آوردند این بود که ما چون می دانستیم خدا پیغمبر خود را پیروز خواهد کرد و وقتی یک فرماندهی مثل پیغمبر در بین ماست غیر ممکن است ارتش ما شکست بخورد، حاجت ندیدیم در آنجا بمانیم، راه افتادیم و رفتیم تا سهمی از غنائم هم به ما برسد.
 قرآن می فرماید: وجود پیغمبر و وجود یک فرماندهی مثل پیغمبر به تنهایی برای پیروزی کفایت نمی کند. مسلمان ها کسانی که سرباز ارتش اسلامی هستند همه باید مراقبت بکنند و در اجرای نقشه جنگی شرکت کنند تا پیروزی به دست آید و الا به صرف این که پیغمبر میان شما باشد موجب پیروزی نمی شود. البته پیغمبر در بین شما است تا شما یاد بگیرید و عمل بکنید. در همین دعائی که صبح می خواندید می گفتید که پیغمبر چگونه زندگی کردن را به شما یاد

نظر خود را ارسال کنید