مسئله ای که هست و قرآن به ما می آموزد یعنی تجربه روزمره ما به ما می آموزد (می دانید که قرآن یک مسائلی را طرح نمی کند که شما امروز نتوانید تجربه کنید مسئله را شک کردید، خود تجربه کنید این قرآن ما به شرط چاقو است هیچ حرفی نمی زند که شما نتوانید امتحان کنید.) این است که در جنگ احد یکی از علل شکست را این امر می داند که عقیده عقب داران قشون هنوز استوار نشده بود. از این رو نمی دانستند چرا باید در آن محل بمانند و تا دیدند که قشون دشمن کشته و غنایم بر زمین پخش و پلاست، دویدند تا از غنائم سهم کمتری نبرند. این ارتش حتما شکست میخورد تازه پیروز هم بشود باز هم شکست خورده است. به دلیل این که ارتشی است که فقط یک منطق می شناسد آن هم زور؛ یعنی وقتی غالب شدی بزن و وقتی شکست خوردی فرار کن. این ارتش نظم خاص خودش را دارد این نظم قلابی است. چرا که وقتی کسی به عنوان مسلمان جنگید دیگر فکر شکست را از کله اش بیرون می کند.
در رابطه انسان و خدا شکست بی معنا است
شکست در رابطه انسان و خدا بی معنا می شود. چرا؟ چون شکست وقتی است که شما بپذیرید دشمن همواره قوی تر از شما است. اما اگر کسی معتقد به خدا شد و برای خدا جنگید نمی تواند جنگ را متوقف کند و بگوید زور طرف از من بیشتر است. برای او جنگ