که ارتش ما فرهنگ ندارد. نشنیده اید که در فرانسه یا در انگلیس یا در آمریکا یا در روسیه ارتش هایی هست و در آن ارتش ها افراد نظامی در احزاب شرکت نمی‌کنند؟
فلسفه آن ها این است که می گویند باید وقتی جنگ پیش آمد مثلاً یک نفر که مرام سوسیالیستی دارد با یک کسی که مرام مسیحی دارد و یا کسی که اصلاً به خدا معتقد نیست، باید بتوانند در کنار هم بجنگند.
اگر ارتش بخواهد میدان گروه بازی بشود و هر گروه بخواهد سیاست خود را پیش ببرد، سمت این میدان مشق، میدان مشق گروه ها می شود. پس چه بکنیم؟ می گویند در خارج ارتش، هرکس می خواهد، برود کار سیاسی بکند. ارتش معرف فرهنگ جامعه است یعنی آن چیزی را معرفی می‌کند که آن سوسیالیست هم در آن شریک است سرمایه دار هم در آن شریک است و مسیحی هم در آن شریک است...
همه این ها خود را فرانسوی می دانند. همه دارای فرهنگ فرانسوی هستند. بنابراین ارتش باید معرف این وحدت فرهنگی جامعه باشد. بنای کارشان را بر این سخن گذاشته اند. اما ارتشی که در این 55 سال گذشته ساخته شده است، معرف کدام فرهنگ است؟ وقای ارتشی معرف یک فرهنگی نبود بلکه معرف یک فرهنگ دیگری بود که غرب بیاید و اساس کار بشود در سازمان دادن

نظر خود را ارسال کنید