شده یا اسرافکار محروم باشد؛ اگر چنین باشد قلب‌هایشان با هم یکی نمی‌شود. قلب مردمی با هم یکی می‌شود که در راه هم و برای هم از نعمت های دوست داشتنی بگذرند، برای هم همان فداکاری را بکنند که انصار مدینه برای مهاجران کردند که از دوست‌داشتنی‌ترین چیزها به نفع برادران مهاجرشان می گذشتند و نه آدم‌هایی که همه آن‌ها فکر پول جمع کردن و ثروت اندوختن باشند، جنس‌هایشان را گران بفروشند، دیگران را استثمار کنند، کارمندی باشد که حقوق بگیرد و کار نکند. کارخانه‌داری که به فکر سود خودش باشد، مقاطعه کاری که به فکر اختلاس و دزدیدن باشد.
این نیروی انسانی ارتش هر گاه به شکل مطلوب ساخته شد خدا به این وسیله ملتی را پیروز می‌کند. آن وقت خواهم گفت که ارتش اصلاً یعنی ملت، نه این‌که ارتش چیزی جدا از ملت باشد. باید این ارتش طوری باشد که تمام افراد را بتواند بسیج کند. ما باید تعلیمات نظامی در دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ها، کارخانه‌ها، روستاها و سراسر کشور داشته باشیم. این کادر ارتش بتواند از دانش نظامی خویش برای تعلیم دادن استفاده کند. من معتقدم فرماندهی ها هم نباید در دست کادر ثابت سابق باشد، مگر افسران و درجه‌دارانی که ثابت کردند و وفادار به انقلاب و ملت اند و عده آن‌ها هم کم نیست.
 مسئله دیگر اصل کیفیت افراد است.

نظر خود را ارسال کنید