آیات قرآن به مؤمنین دستور می دهد افرادی را که صالح نیستند و آماده فداکاری نیستند به صفوفشان راه ندهند. در همین جنگ (احد) یعنی در دومین جنگ اسلام، پیامبر تصمیم گرفت از مدینه خارج بشود. در شورای جنگی که پیامبر تشکیل داده بعضی رأی دادند به اینکه باید در مدینه حصاری بکشیم و بجنگیم و بیرون مدینه نرویم. اما اکثریت رأیشان بر این بود که به بیرون برویم؛ پیامبر با اینکه رأیش با رأی آن اقلیت بود لکن تابع اکثریت شد.
وقتی از مدینه بیرون رفتند در راه عدهای از همین ارتش کنارهگیری کردند و به مدینه برگشتند و آیات قرآن بر این واقعه دلالت دارد و اینها را سرزنش میکند. تجربههای بعدی هم که به وجود آمده ثابت کرد که تا فردی صالح و آماده فداکاری نباشد مؤمن به دین و امت نباشد، نباید او را به داخل ارتش راه داد. عدهای در یکی از جنگهایی که احتمال کشته شدن در اثنایش زیاد بود و احتمال دیدن خسارات مادی زیاد بود و افراد مجبور بودند کار و زندگیشان را ترک بکنند عدهای از جنگ کناره گرفتند و حاضر نشدند همراه ارتش اسلام بروند. خداوند میفرماید:
خوب شد که اینها نیامدند. آمدن این افراد به داخل ارتش به زیان ارتش است، نه اینکه بر قدرت جنگی ارتش بیفزاید میفرماید:
«ولکن کره الله انبعاثهم فثبطهم و قیل