راه خدا نجنگیم، درحالی‌که ما را از شهر و دیارمان بیرون راندند و از قوم و خویشانمان و فرزندانمان دور ساختند؟
ببینید این‌ها راه خدا را چه می‌بینند. جنگیدن با کسانی که آن‌ها را به شهر و دیارشان راه نداده‌اند و از خویشاوندانشان دور کرده‌اند. این را می‌گویند راه خدا. در آن آیات دیدیم که خداوند چه می‌فرماید، فرق دارد، فرموده خداوند با آنچه که این اشراف بنی‌اسرائیل می‌گویند. آن‌جا خداوند می‌فرماید که شما را چه شده که در راه خدا و کودکان و زنان و مردان مستضعف نمی‌جنگید؟ یعنی در راه دیگران آزادی دیگران نمی‌جنگید؟ این اشراف بنی‌اسرائیل راه خدا را عبارت می‌دانند از راه تأمین حقوق ازدست‌رفته خودشان. بعد می‌فرماید: اما وقتی که جنگ به‌‌عنوان یک وظیفه برای آنان مقرر شد جز اندکی از آنان بقیه روی از جنگ برتافتند و خدا ستمکاران را خوب می‌شناسد، یعنی همین اشراف بنی‌اسرائیل و امثال این‌هایی که در جامعه زمان پیامبر بوده‌اند و الان هم هستند.
 این هم از اولین دسته ای که سر از فرمان جنگ پیچیدند و سستی نشان دادند در کار جنگ و دیگران را به سستی در کار جنگ تحریک می‌کردند. حالا می‌فهمیم که آن مهاجرینی هم که در دوره مکی وقتی فشار دشمن و اهانت و ظلمشان زیاد می‌شد آن‌ها را احساس و حماسه برمی‌داشت و می‌گفتند که چرا اجازه نداریم که

نظر خود را ارسال کنید