هم که ابتدای این مجموعه آیات بود، یعنی آیه «63» ظاهراً آیه شصت و دو، در آنجا هم لفظ اولوالامر آمد. این اولوالامرهایی هستند که در زمان پیامبر وجود داشتند یعنی فرماندهی نظامی که پیامبر تعیین کرده، گاهی خود پیامبر حضور نداشته است. این فرمانده یا فرماندهان بودند و گاهی پیامبر هم وجود داشتند و این فرماندهان هم بودند. به کار بستن این دستورالعمل نظامی ارتش و کار مجاهدین را به نهایت تشکل و انضباط میرساند. به طوری که کوچکترین کار هر سرباز و افسر و حتی سخن و نقل خبر و اطلاعاتش تحت نظم و سازمان درمیآید و در جهت مصلحت ارتش و تحقق پیروزی بسیج می شود.
ارتش توحیدی پس از تاسیس با دست هایی در داخل و خارج خودش در درون ملت روبروست که باید این ارتش و این ملت روی این دسته ها کار بکنند، کار تربیتی و اصلاحی. وجود این دستهها را پس از تاسیس ارتش اسلام در مدینه حتی در همان سالهای اولیه تأسیس ارتش از خلال آیات 73 تا 87 سوره نساء میبینیم. ترجمه این آیات را میخوانم خواهش میکنم که بر روی مضمونش دقت بفرمایید چون این آیات تقریباً برنامه کار ما است.
(هان ای کسانی که ایمان آوردید تدابیر احتیاطیتان را اتخاذ کنید، که بعد شرح می دهم این تدابیر احتیاطی فقط در برابر دشمن نیست، در برابر همین دسته های درون ارتش و درون ملت است و به همین روی بهصورت واحدهای