2- جمعی از مهاجران و پیشاهنگان اسلام که در دوره مکی از این‌که اجازه جنگ نداشتند ناراحت بودند و گاهی که اهانت و ظلم طاقت‌فرسایی از کفار می‌دیدند برافروخته می‌شدند و احساس جنگ و شوق جهاد در دلشان شعله می‌کشید، اینک پس از سال‌ها حکم جهاد آمده بود آن‌ها را ترس برداشته بود به‌طوری‌که از خدا تمنا داشتند مدتی حکم جهاد را به تاخیر بیندازد.
 3- کسانی که وقتی پیش‌آمد خوشایندی می‌شد و موفقیتی در جنگ به دست می‌آمد، می‌گفتند این کار خداست. ولی وقتی پیشامد ناگواری برای آن‌ها رخ می‌داد و مثلاً زخمی می‌شدند و یا یکی از خویشان و دوستانشان کشته می‌شد می‌گفتند این تفسیر پیامبر است. نه از روی ایمانی که به خدا داشتند بلکه به این منظور که رهبری و فرماندهی پیامبر را به ناروا تخطئه کنند.
4- کسانی که وقتی پیامبر فرمان بسیج و جنگ صادر می‌کرد می‌گفتند اطاعت می‌کنیم ولی همین که از نزد پیامبر دور می‌شدند مطالب دیگری به زبان می‌آوردند و نیت دیگری در سر می‌پروراندند.
 5- کسانی که به‌محض شنیدن خبر یا شایعه‌ای بدون اینکه فرماندهی آن را تصدیق و تأیید کند و اجازه نشرش را بدهد منتشرش می‌ساختند و باعث تضعیف روحیه ارتش و تزلزل اراده مجاهدین می‌شدند.

نظر خود را ارسال کنید