است. آیا به همین خاطر در قرآن به اندیشه فرو نمیروند؟ که اگر از طرف غیر خدا بود در آن به اختلاف میافتند. چون خبری حاکی از نبودن خطر یا بروز خطر به ایشان میرسد آن را منتشر میسازند حال آنکه اگر آن را به پیامبر و به فرمانده هایی که از آنان هستند عرضه کرده بودند آن عده از ایشان که استنباط گرند یا آن فرماندهی که استنباطگر است، پی به ماهیت و دلالت آن خبر میبرد و اگر نعمت سرشار خدا به شما و رحمتش نمیبود شما به جز معدودی دنبالهروی شیطان بودید.)
افراد یا دست هایی که آن روزها در کنار مؤمنان مجاهد و در صفوف ارتش پیغمبر وجود داشتند بدین قرارند:
1- کسانی که در کار جهاد یا در پیوستن به ارتش مجاهدین سستی نشان میدهند یا کاری میکنند که دیگران در این کار سستی نشان دهند و کوتاهی کنند. و چون همراه مسلمانان به جنگ نمیروند وقتی میبینند مسلمانان در جنگ کشته و زخمی دادند احساس خوش وقتی میکنند و خود را موفق میدانند. وقتی مسلمانان پیروز می شوند و غنائمی به دست میآورند به جای اینکه از پیروزی و شادی مسلمانان شاد شوند، احساس خسارت می کنند، و ناراحتند از اینکه غنیمتی به دست آنها نیامده است. اینها نفع جامعه و ارتش توحیدی را نفع خویش و زیان آن را زیان خویش نمیبینند.