که ما یعنی آمریکا دارای نیروی هسته ای هستیم ولی روسیه شوروی دارای چنین سلاحی نیست. (این استراتژی در زمانی مطرح بوده است که شوروی هنوز به سلاح های هسته ای مسلح نیست).
پس اصل اول یا فرضیه اول یعنی یک جنگ گسترده هسته ای تنها شکل ممکن جنگ بوده است که بر اثر حمله شوروی به آمریکا و اروپای شرقی انجام می گیرد.
فرضیه دوم این است که یک نیروی بازدارنده استراتژی به وسیله تفوق هوایی آمریکا بر شوروی و چین امکان پذیر است. نیروی بازدارنده به این معناست که یک نیروی نظامی، ارتش و نیروی نظامی دیگر را در جنگ شکست می دهد. اما فقط یک نیروی خالی است. وجود نیروی نظامی پیش از جنگ مانع دست زدن دشمن به حمله می شود. این را نیروی بازدارنده می گویند. حالا در طی این بحث ها خواهید دید که تمام جنگ پیش از جنگ و بدون جنگ انجام می گیرد و در گذشته هم بدون جنگ انجام می گرفته است. یعنی عملیات نظامی میان ابرقدرت ها در دنیا این طور نیست که خود جنگ انجام بگیرد بلکه ماقبل جنگ نیز انجام میگیرد. چرا؟ برای اینکه نه امروز بلکه از قدیم این طور بوده است. سرنوشت جنگ پیش از نخستین درگیری مشخص می شده است. حالا که دیگر با سلاح های مدرن این سرنوشت مشخص تر هم خواهد شد. هر کارشناس و هر سردار ماهر و دانا می داند که دو ارتش مفروض اگر بخواهند درگیر شوند کدام یک شکست می خورد و کدام یک پیروز می شود. احتیاج به آزمایش و جنگیدن نیست، الان هم ابرقدرت ها می دانند اگر بخواهند درگیر شوند چه وضعی پیش می آید. بنابراین نیروی استراتژی بازدارنده تشکیل می دهند. به وسیله این نیروی استراتژی بازدارنده سبب می شوند که دشمنان از حمله به آن ها اجتناب کنند. عنصر اصلی اش تفوق هوایی آمریکا از نظر کیفیت و کمیت هواپیماها