می گویند من با شما وارد جنگ کلاسیک با چند لشگر نمی شوم، هر وقت شما به شکل محدود با من وارد جنگ شدید من به شکل گسترده و در سطح جهان با سلاح معمولی و هسته ای با تو می جنگم. آن وقت می گوید که نه تنها آن محدودسازی بلوک کمونیزم را عملی می کند بلکه این استراتژی باعث می شود تا ما بتوانیم کشورهای اروپای شرقی را هم که اسیر کمونیزم هستند این ها را نجات بدهیم.
به همین جهت دستگاه تبلیغات بزرگی در قلب اروپای غربی به وجود می آوردند و به وسایل مختلف در اروپای شرقی ملت ها را تحریک می کردند یا کمک های اصرافی میکردند تا از دست کمونیزم در امان باشند.
دو چیز باعث شده بود که این استراتژی انتقامی گسترده را مردم آمریکا بپذیرند؛ می دانید مسئله سیاست خارجی در آمریکا این است که افکار عمومی باید تصمیم بگیرند. در ایران ما هم همین طور است از خصوصیات جمهوری اسلامی و نظام هایی که سیاست را باید توده های مردم بپذیرند این است که اگر شما قانع نشوید مسئولان جمهوری اسلامی نمی توانند شما را قانع کنند. توده های مردم باید خودشان قانع شوند. نظامی ها باید قانع شوند. این است اهمیت این کلاسی که تشکیل داده ایم.
آمریکا هم همین جور است، به عکس شوروی که هیچ توجیهی حتی برای حزب هم ندارند. نه دفتر سیاسی حزب، نه کمیته مرکزی. آن ها تدابیری دارند به این شکل که بحثی میکنند سپس در کمیته مرکزی مطرح می سازند وقتی تصویب شد چیز دیگری را برای حزب و اجتماع حزبی یا کنگره حزبی اعلام می کنند چون خیلی چیزها که در کنگره های حزبی اعلام شده به وسیله سرویس اطلاعاتی غرب به غرب رسیده است.
البته این یک مزیت بسیار عمده دارد که کشورهای اروپای غربی همه در حسرتش مردند که بتوانند یک سیستم داشته باشند با چند نفر استراتژیست