منعکس می شود در رفتار ماموران و دیپلمات های مختلفی که در کشورهای مختلف دارد. این دیپلماسی که می بینید باز خود جزئی از سیاست خارجی است، البته به همان معنای متداول محدودی که در نظر ماست.
سیاست خارجی چیست؟
حالا فرق دیپلماسی یا سیاست خارجی چیست؟ سیاست خارجی لازمه اش برقرار کردن روابط با دولت های دوست و دشمن است، چون علاوه بر دولت ها ما باید با ملت ها حتی با اشخاص روابط برقرار کنیم. اما دیپلماسی کارش فقط ایجاد رابطه از طریق ماموران رسمی ماست با دولت ها یا ماموران رسمی دولت های دیگر و کاری با ملت ها و توده ها ندارد، آن دولت هایی که کاری با توده های مردم ندارند و به لحاظ طبیعتشان نفعی ندارند، همیشه رابطه نزدیک شان با دولت هاست، سیاست خارجی آن ها به دیپلماسی محدود شده است، اما دولت هایی هستند که علاوه بر روابط با دولت ها رابطه با توده های مردم نیز دارند که این هم یک بخش از سیاست خارجی را تشکیل می دهد. در همین رابطه اگر دولت صاحب مکتب و ایدئولوژی باشد با دشمنانش وارد رقابت می گردد و میدان آن افکار عمومی مردم و افکار عمومی جهان است و اذهان و قلوب توده های مردم زیرسلطه یا زیرحاکمیت دولت هاست. در همین رابطه عرض می کنم که در ابتدای انقلاب وزارت خارجه ما باید بخشی داشته باشد که رابطه با ملت های اسلامی را تنظیم و برقرار و اجرا کند چونکه خارجی به معنی بیگانه، مفهومی دارد که ملت های عالم همه براساس این مفهوم روابط خودشان را با دیگران تنظیم می کنند و مرز میانِ فردی بیگانه یا فردی خارجی را مشخص می کنند در حالی که وزارت خارجه ما کار دیگری هم دارد و غیر از خارجیان با

نظر خود را ارسال کنید