سرمشق قرار نمیدهند.
طبیعی است هنگامی گروهی به تفرق میرسند که از متن مسیر منحرف شوند و مأموم امامی نگردند. مادامی که گروههای متفاوت در اصول طابق النعل بالنعل رهبر حرکت می کنند تجمع و وحدتشان تضمین شده است ولی همین که حبل ولایت بین آنها و ولی (نبی یا وصی) قطع شد و ملاک و میزانی برای عمل در دست نداشتند رابطهشان با یکدیگر نیز گسسته می شود. زیرا امام و ولی چون میخ وسط آسیاب (قطب) حرکتهای امت را سامان میبخشد و هماهنگ میکند.
وَلا یُؤمِنونَ بِغَیبٍ وَلا یَعِفُّون عَن عَیبٍ، یَعمَلونَ فی الشُبهات وَ یَسیرونَ فی الشَهَوات.
غیب: آنچه که از چشم مسطور است و یا آنچه که از حس و یا علم غایب است، لذا غیب نسبی می شود. ممکن است برای یک فرد چیزی غیب و برای دیگری شهاده باشد لذا قوانین هم از همین مقوله اند.
یَعِفُّون: از عَفَفتَ عَنِ الشَّیء یعنی دست برداشتن.
عیب: نقص و رذیلت اخلاقی
شُبهه: جمع شبهات: چیزی که مشتبه به امر واقع شده و انسان با اتکا به آن به اشتباه میافتد و هم، ایده (ایدهآلیسم به مفهوم امروزی یعنی سیر در شبهات).
شهوه: جمع، شهوات؛ دل کندن از همه چیز به خاطر یک چیز.