وزیر دفاع یا فرماندهی کل قوا سلطه‌ای را اعمال می‌کنند. یکی اعمال سلطه می کند و دیگران مجبورند اطاعت کنند به همین جهت در ارتش اسلامی اطاعت آگاهانه وجود دارد. البته انضباط آهنین هم هست، فرمان‌ها به سرعت و بدون چون‌وچرا انجام می‌شود، پس از انجام شدن نظر داده می‌شود و اعتراض می شود. مگر این‌که فرمان صادرشده، فرمانی باشد مخالف اصول آشکار و «معروف» اسلامی که آن‌جا چون و چرا دارد و باید در برابرش تمرد کرد که لاطاعة المخلوق فی معصیة الخالق در موردی که از فرمان آفریدگار سرپیچی می‌شود فرمان هیچ آفریده‌ای بردنی نیست. مسلمانان در صدر اسلام این کار را انجام می‌دادند و برادران سرباز و افسر وطن‌پرست و دین‌دار ما هم آنگاه که دیدند فرمان‌ها با اصول اساسی اسلام مغایرت دارد این کار را انجام دادند.
 وقتی حکومت عبارت از یک «حق و امتیاز» نبود و یک وظیفه بود مسئولیت پیدا می شود زیرا درپی هر وظیفه‌ای که بر عهده کسی گذاشته می شود سوال و جواب و حساب و کتابی هست. از هر حاکمی باید پرسید چرا این کار را کردی؟ چرا آن کار را نکردی؟ چرا این دستور را دادی؟ چرا آن دستور را ندادی؟ مقام غیرمسئول در حکومت اسلامی نداریم. این در رژیم سلطنتی بود که شاه غیرمسئول بود چون مقامش وظیفه نبود، حق و امتیاز

نظر خود را ارسال کنید