را که با سیاست وی ابراز مخالفت مینمود میگرفت و میکشت. به دست کی؟ به دست یک ساواک در رأسش «بریا» قرار داشت. این «بریا» را بعدها گرفتند به این اتهام که جاسوس شماره یک امپریالیسم بوده است و به همین جرم محکوم شد!
وقتی در جامعهای اسلامی مقام قضا "قضاوت" مقام وزارت، مقام استانداری و فرمانداری، مقام سفارت و دیگر مقامات حکومتی و اداره کارخانه مسئولیت بود، وظیفه ای بود و نه حق و امتیاز، و وقتی صاحب آن مسئولیت با چنین تلقی که خودش دارد و مردم دارند، امانتدار بود و نتوانست بدزدد یا حیف و میل کند، بسیاری از مفاسد از بین میرود و پایان مییابد. مثلاً این مفاسد بزرگ که دیگر افراد شارلاتان طمع نمیبندند تا فریب مردم و با نیرنگ پست و مقامی را به دست آورند. به فرض که به دست آوردید چه کار میکنید؟ نمیتوانید چیزی بدزدید، نمیتوانید تحکم کنید، نمیتوانید خودسرانه فرمان بدهید و دخل و تصرف بکنید. از تمام جهات مشروط و مقیدید و تحت نظارت مردم.
فریب هایی که در دموکراسیهای غربی هست و این زد و بندهایی که در دیکتاتوری پرولتاریا هست که هم برای رسیدن به پست و مقامی