یا تحکیمی با آن به دیگری بکند حاکم باید در سپردن وظایف و کارهای دولتی مصلحت مردم را در نظر بگیرد و داناترین و باتجربهترین و پرهیزکارترین اشخاص را به این امور بگمارد، قوم و خویشانش یا دوست و رفیقانش را منصوب نکند درحالیکه میداند آنها لایق نیستند. باید در جامعه بگردد، اگر میخواهد وزیر کشاورزی انتخاب کند باید ببیند در میان مهندسین کشاورزی کدامیک داناتر یا باتجربهتر و پاکدامن تر و امانت دارتر است، او را انتخاب کند گرچه دور باشد و عضو حزبش نباشد، گرچه قوم خویشش نباشد.
میدانیم که شاه در این مورد چگونه عمل میکرد و برای کار دولتی چه کسانی را نصب مینمود. خواهرش، برادرش، دامادش، نوکرهایش، غلام خانه زادش، هرکه دستش را میبوسید. اینها را منصوب میکرد. عثمان را چه مهاجران و انصار مورد اعتراض قرار دادند؟ برای اینکه میگفت این داماد من است. آن برادر شیری من است. آن نمیدانم چه کارهی من است. نمیگشت صالحترین آدمها را انتخاب کند، افرادی را منصوب کند که در هنگام ضعف اسلام و ناتوانی مسلمین به پیامبر ایمان آورده بودند و شکنجه و ناراحتی را تحمل کرده بودند و تن به هجرت سپرده بودند و خانه و یار و دیارشان را در راه اسلام و تشکیل دولت اسلامی ترک کرده بودند.
علیبنابیطالب علیهالسلام به او میگفت: تو باید کسانی را به مقامات