نیز حضور یافتم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم که در بیست سال اخیر نقش تعیینکنندهای در ارائه بیپایگی فلسفه مادی برای ایرانیان داشته است در آن مجمع پربرکت پایهگذاری شد.
برای من که با شور و شوق و علاقه زایدالوصفی فلسفه الهی و فلسفه مادی را تعقیب و مطالعه و بررسی میکردم در همان سالها که هنوز در قم بودم مسلم و قطعی شد که فلسفه مادی واقعاً فلسفه نیست و هر فردی که عمیقاً فلسفه الهی را درک کند و بفهمد تمام تفکرات و اندیشههای مادی را نقش بر آب میبیند و تا امروز که بیست و اند سال از آن تاریخ میگذرد (1356 هجری شمسی) در همه این مدت از مطالعه این دو فلسفه فارغ نبودهام و روزبهروز آن عقیدهام تأییدشده که فلسفه مادی فلسفه کسی است که فلسفه نمیداند.» (*)
(*پاورقی: علل گرایش به مادیگری چاپ هشتم- سلسله کتاب های صدرا (انتشارات حکمت) مقدمه ص 9- 10- 11)
از خصوصیات روحی پدرم این بود که به علما و دانشمندان بزرگ اسلامی به خصوص دانشمندان شیعه مانند شیخ انصاری، علامه مجلسی، شیخ طوسی - مرحوم حاج ملاهادی سبزواری، بوعلیسینا و از عرفای اسلامی به حافظ و مولوی رومی علاقه زیادی داشت.