به من گفت که او به مسافرت رفته و چند روز دیگر بازمیگردد اما چند ساعتی بعد حقیقت را دریافتم.
دقیقاً آن روزها را به خاطر میآورم که از هنگام دستگیری پدرم تا آزادی او روزشماری میکردم؛ حدود چهل و سه روز او در زندان بود.
بعد از آنکه رهبر عالیقدر نهضت در آبان ماه 1343 تبعید شدند جامعه روحانیت مبارز تشکیل شد و پدرم از اعضای این جامعه بود و علاوه بر آن نماینده فکری امام در حوزه علمیه و در تهران بود و نامههایی بین امام و پدرم نگاشته میشد. جلساتی نیز روحانیت مبارز تهران داشتند که او در آن شرکت میکرد و در سالهای اخیر پدرم سفری به عراق نمود و با امام دیدار کرد و در دیماه سال 1356 هجری شمسی که نهضت الهی به اوج خود رسید: او از فعالیتهای علمی- اسلامی خود کاست و فعالیتهای خود را در پیشبرد نهضت متمرکز کرد. در هنگامیکه با رهبر عالیقدر نهضت اسلامی مذاکره کرد او بعد از بازگشت از پاریس گفت در دیداری که با ایشان داشتم در مورد روشی که بتوان به پیشرفت نهضت و پیروزی آن بینجامد امام دستوراتی صادر نمودند.
غیر از آن پدرم در فاصله سالهای (1356- 1343) با اعضای نهضت آزادی که آقای مهندس بازرگان و برخی شخصیتها از اعضای فعال آن بودند همکاری و رابطه نزدیک داشت.
در سالهای اخیر از طرف سازمان پلیسی رژیم به پدرم اطلاع داده شد