من چه گویم؟ یک رگم هشیار نیست شرح آن یاری که او را یار نیست
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
فتنه و آشوب و خونریزی مجو بیش از این از شمس تبریزی مگو.» (*)
(*پاورقي: نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر (نشر عصر- قم- صفحه 87-88)
از سخنانی که پس از شهادت پدرم بر زبان امام جاری شد میتوان دریافت که استاد نیز به شاگرد خویش لطف و عنایت خاص داشته اند.
پدرم در سال 1331 هجری شمسی از قم به تهران عزیمت کرد و در همان سال با دختر یکی از علمای مشهور خراسان مرحوم آیت الله روحانی رضواناللهعلیه ازدواج نمود و در همان سال در مدرسه مروی به تدریس فلسفه الهی پرداخت. در سال 1332 هجری شمسی اولین مقالهاش در مجله حکمت نشریه قم انتشار یافت و در سال 1334 هجری شمسی جلد اول کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را که متن اصلی آن از استاد علامه آیت الله محمدحسین طباطبایی است با توضیح و پاورقی های مشهور مشروح خود به آن کتاب انتشار داد. این کتاب جای خاصی در میان طبقه دانشگاهی و تحصیلکرده آن روز باز نمود.
در همین سال 1334 هجری شمسی از طرف دانشگاه تهران برای