بخش در همه لایههای اجتماعی و در تمامیت جوامع بشری وظیفه یکایک مسلمانان است. چه زن، چه مرد، چه جوان و چه پیر، چه روشنفکر و چه کارگر، همه و همه باید در سه شاخه مبارزه سیاسی- اجتماعی و تبلیغ ایدئولوژیک و کار تولیدی جلو روند و پیش بتازند و در جامعه اسلامی نفس نوع کار و شغل هیچگونه امتیازی را خلق نمیکند، بلکه امتیاز هر انسان به میزان تسلط او بر خویشتن (جهاد اکبر) و پیروزی او بر خویشتن خویش و بالاخره خداباوری و خداجویی اوست اما از سویی دیگر، به میزانی که در اسلام در تاریخ حرکت میکند، و تشیع در طول زمان به پیش می آید و سرزمینهای اسلامی از شرق و غرب، مورد تهاجمات اقوام و ملل گوناگون قرار میگیرد و مغزهای سیاسی و برتری جویانه و خودمحوران و «خود همه انگاران» بر جوامع اسلامی پیروز میشوند و از آستین انقلاب اسلامی در تاریخ ماری به خطرناکی دروغ سر بیرون میآورد و همه چیز را و همه کس را و همه ارزشها را طعمه خویش میخواهد و فرهنگ ها و انگارههای مهاجم گوناگون، بیشتر با انگیزههای سیاسی، در جهت محو ارزشهای اسلامی و نفی معیارهای توحیدی و نابودی کانونهای مقاومت (در مقابل زور و زر و تزویر) بسیج می شوند.
کم کم، هستههای مقاومت انقلابی در بطن جامعه اسلامی، شکل میگیرد و غالباً با رهبری مستقیم امامان شیعه و عموماً با تمسک به روش امامان و نقش امامان، کار انقلابی خود را آغاز