بسماللهالرحمنالرحیم
رسالت روحانیت قسمت (2)
هرچه حلقه محاصرهای روحانیت به وسیله نیروهای حاکم بر زمان تنگتر میشد و هرچه محدودیتهای گوناگون اجتماعی و سیاسی بیشتر بر جامعه روحانیت تحمیل میگردید و هرچه تبلیغ و هوچیگریها و لجن پراکنیها علیه جامعه روحانیت بیشتر اوج میگرفت و هرچه شکاف بین جامعه روحانیت و روشنفکران عمیقتر و هولناکتر میشد و هرچه روحانیت از صحن فعل و انفعالات اجتماعی بهطور رسمی، بیشتر رانده میگشت جامعه روحانیت نیز بیشتر دست و پای خودش را جمع میکرد و به دور خودش میپیچید و غمگینانه سر بر دامن خویش میکشید و درعین حالی که همواره توده بدو پناه آورده بود، او نیز به توده مردم پناه میآورد و در توده برای خود سرپناهی میجست و بدینگونه بود که جامعه روحانیت پاره فرهنگ خویش را میساخت و با زبان و روح حاکم فرهنگی و معیارها و رفتارها و سلوک اجتماعی خاص خویش انس میگرفت و بین خود و فرهنگ رسمی حاکم بر جامعه دیواری از سوءتفاهم میکشید و پشت این دیوار سنگر میگرفت.
این موضعگیری درعین حالی که دارای منافعی بود، مضاری را نیز به همراه داشت انحطاط از نظر اخلاق اجتماعی و فرهنگی