این‌ها بیرون بیاورد.
 ما در مدرسه دارالشفا حجره‌ای داشتیم. در بحبوحه فشار به ملت و روحانیت رفقای ما در مواقعی که از کارهایشان فارغ می‌شدند می‌آمدند و مجتمع می‌شدند. یک روز یک کارآگاه آمد توی حجره نشست گفت: بنابراین است که در تمام ایران شش نفر معمم باشد! از این عمامه های ما می‌ترسیدند. چرا؟ برای این‌که این عمامه ها توی مردم به‌‌عنوان نایب پیغمبر ما بودند. مردم از این‌ها حرف می‌شنیدند. از این مسجدها می‌ترسیدند و اخیراً برای هر مسجدی یک سرهنگ بازنشسته مأمور گذاشته بودند برای این‌که از این مساجد می‌ترسیدند و می‌خواستند روحانیت را از آن پستی که دارد برکنار نماید و بحمدالله نتوانستند. حالا نوبت شما شد حالا که شما هرکدامتان به روحانیت یک نقی بزنید. روحانیتی که این‌همه خدمت به ملت کرده و چندین مرتبه ملت را نجات داده حالا آقایان آمده‌اند با قلم‌ها و قدم‌هایشان با کلماتشان از این روحانیت انتقاد می‌کنند.
من نمی‌خواهم بگویم سرتاسر ایران هر کس عمامه دارد خوب است، نایب امام است، یک هم‌چنین حرفی نیست. لکن آن‌ها بدها را نمی‌شکنند آن‌ها با خوب ها بد هستند، با بدها خوبند.

نظر خود را ارسال کنید