شده بودیم، به قول یاسپرس، هر سه فرنگیمآب تحصیلکرده فرانسه بودیم و شبیه به هم چون هم برگشته بودیم به غرب و سه مقلد فرنگی مآب بودیم اما حالا که میخواهیم برگردیم به پایگاههای فرهنگی خودمان باید از هم سوا بشویم، هر کدام به خانه خودمان برگردیم. بنابراین هرکدام از ما روشنفکران در اینجا که میگوییم بازگردیم به خویش و همهمان مشترکیم، باید هرکدام، کدام خویش را برای خود مطرح کنیم و این مسئلهای است که در ایران مطرح نشده است.»7
روشنفکر اروپایی درست مستقیماً از جامعه خودش برای تقدیر و هدایت جامعه اش این خصوصیات را بهعنوان عکس العمل گرفت و همه این خصوصیات مورد نیاز جامعه اش بود، برای نجاتش و برای ترقی و پیشرفت و آزاد شدنش. اما روشنفکر شرقی و جامعههای اسلامی این خصوصیات را با دور شدن و بیگانه شدن از شرایط اجتماعی که در آن زندگی میکرد با فاصله گرفتن از تاریخ خودش، با بیگانه شدن با فرهنگ و معنویات و خصوصیات محیط اجتماعی خودش از روشنفکر اروپایی به وسیله تماس و ترجمه و تقلید گرفت.
این دوتا با هم هیچ شباهتی ندارند، درعین