قمارخانه ها بروند، آزادند که عشرتخانه ها بروند و در نتیجه جوان هایی که باید برای سرنوشت یک مملکت فعالیت داشته باشند، نسبت به سرنوشت مملکت خود بی تفاوت باشند. یک آدم افیونی نمی تواند فکر کند برای یک مملکت، این هایی که بازی خوردند از خارج و یا بازی بخورند، این ها عمال خارجی هستند و ترویج فحشاء می کنند، ترویج این کارهایی که جوان های ما را به تباهی می کشد نتیجه کارهایشان این است که یک مملکت را که قدرتش باید از جوان سرچشمه بگیرد و باید جوان آن را اداره کند این قدرت را، از جوان می گیرند و در نتیجه این فکر که چه می گذرد به این مملکت و حکومت ها چه می کنند به این مملکت و اینکه محمدرضا چه بر سر مملکت آورد، از مغزشان بیرون می رود و به جای مغز جدی مغز لهوی می نشیند و در نتیجه انسانی که باید یک آدمی باشد که نسبت به سرنوشت خودش فکر کند این فکر را از او گرفته اند.
این آزادی است که باید به آن آزادی استعماری بگوییم و این غیر از آزادی است که باید در ملت باشد بلکه این آزادی است که از خارج وارد شده است و ماها و جوان های ما را اینطور بار آورده است.