جامعه خودمان، تکیه به فرهنگمان، شناخت شرایط اجتماعی و دوره تاریخی و اوضاع و احوال مردمان فقط و فقط یکی یکی از آن خصوصیات را گرفتیم و عمل کردیم و همه جا نیز نتیجه معکوس داده به خاطر این‌که مسائل اجتماعی، مسائل عینی و منطقه‌ای است و کلی نیست.»4
 در آن‌جا روشن‌فکران (در غرب) آشنایان مردم و جامعه و فرهنگ خویش اند و در اینجا (شرق و ایران) شبیه دیگرانی که با مردم بیگانه‌اند و مردم از آن‌ها در عجب! که این‌ها کی اند؟ چه می گویند؟ چه می‌خواهند؟ چه می‌اندیشند؟ و اصلاً با چه زبانی حرف می‌زنند؟ این متفکران خلاق و خودآگاهی که می‌کوشند در طرز تفکر و بینش و وجدان اعتقادی و اجتماعی جامعه‌شان انقلابی عمیق پدید آورند می‌توانند به این دلخوش باشند که در قشر محدود تحصیل‌کرده‌ها و و تصدیق دارها اثر گذاشته‌اند؟ موفقیتی احساس کنند که افکار خود را در لابه‌لای درس های کلاسشان بیان کرده‌اند و در اندیشه دانشجویانشان تحولی ایجاد کرده اند، مقاله‌ای علمی در یک مجله روشن‌فکری درج کرده‌اند، و خوانندگان تحصیل‌کرده‌ای که اهل مطالعه اند خواهند فهمید؟ کتابی منتشر کرده‌اند و کتاب‌خوان‌ها

نظر خود را ارسال کنید