بیزاری از خویش و از مذهب و فرهنگ و بینش و شخصیت معنوی خویش و وابستگی شدیدوار و حتی تظاهر فخرآمیز به غرب نمائی و تجددگرایی بی ریشه و زشت.
در چنین فضایی که همه با هوای قرن نفس میکشند و جز کالای فکری و اخلاقی و ذوقی واردشده از غرب را مصرف نمیکنند و غالباً در برابر هجوم فرهنگی بیگانه با دست و دل خالی و حتی نیازمند نشستهاند آن گروه معدودی که ایستادهاند و رنج میبرند و میکوشند تا صمیمانه دست به کار شوند و نسل بیدفاع و بیسلاح خویش را مجهز کنند و ایمانی جوان و نیرومند و بینشی مستقل و مترقی در آنان پدید آورند و با سرمایه راستین معنوی و فرهنگی خلأ اعتقادی و فرهنگی محیط خویش را پر کنند و در برابر فرآوردههای مصلحتی دستگاههای تولیدی غرب که در بستهبندیهای گوناگون کتاب و ترجمه و فیلم و رادیو تلویزیون و تئاتر و هنر و کلاس و باشگاه و مد و.... از همه سو و بیوقفه وارد میشود و با التهاب و عطش به مصرف میرسد یک انقلاب ریشهدار خودشناسی و خودسازی و خودجوشی فکری و اعتقادی برانگیزند و قدرت تولید فکری و استعداد و تشخیص و اقتباس و انتخاب را که مشخصات انسانی یک روشنفکر راستین است