کار مغزی می‌کند اساس کارش کار مغزی است و لذا جزء انتلکتوئل است اما روشن‌فکر نیست. مگر آدم‌هایی را نمی‌بینیم و نمی‌شناسیم و هر روز و همیشه با کسانی برخورد نداریم که تحصیلات عالی و تصدیق های خیلی بالا و حتی مقام علمی دارند و کار مغزی می‌کنند ولی به اندازه یک دب اکبر نمی‌فهمند این‌ها کلیرویان هستند، این‌ها روشن‌بین و روشن فهم نیستند، ولی کارشان کار مغزی است. یعنی انتلکتوئل هستند اما روشن‌فکر نیستند. بنابراین کسی که کار مغزی می‌کند آن کارمند بانک و آن معلم کلاس، آن خبرنگار روزنامه آن کسی که همه جور نقاشی می‌کند، آن که همه جور شعری می‌گوید، آن کسی که مترجم است و هرچه که دلش بخواهد ترجمه می‌کند ولو مزخرف هم باشد؛ این انتلکتوئل است اما روشن‌فکر هم هست یا نه؟ باید با ملاک‌های دیگری رسیدگی بشود.
 آن کس که کار بدنی می‌کند، یک کارگر، یک ماشین‌نویس، انتلکتوئل نیست. جزء طبقه انتلیجتریا نیست، اما روشن‌فکر است یا نه؟ باید با ملاک‌های دیگر سنجید. بنابراین به این قانون می‌رسیم که روشن‌فکر عبارت است از صفتی برای تفکر یک فرد اما انتلکتوئل صفتی است برای شغل یک فرد و براساس

نظر خود را ارسال کنید