کشور است. فرق دانشگاه تاشکند- که دانشگاه لنین نام یافته است!-  با دانشگاه مسکو از هر لحاظ از زمین تا آسمان است.
 در مسکو در زمستان دریاچه آب گرمی دیدیم که استخری روباز شمرده می‌شود. و در هوای 20 تا 30 درجه زیر صفر آن شهر همیشه 22 درجه حرارت دارد و با پرداخت مبلغی کم در آن شنا می‌کنند.
 حتی در شهر مسکو اختلاف میان اصناف و طبقات وجود دارد آن هم نه به نفع زحمت‌کشان یا به‌طوری‌که آنان طبقه بالا و زیردست را تشکیل دهند! کوی هنرمندان و کوی دانشمندان و کوی محققان جایی است که هیچ کارگر و دهقانانی را راه نمی‌دهند. پرولترها هرگز حق ندارند همسایه این طبقات باشند! هرچند کمونیست‌ها به دروغ ادعا می‌کنند که در جامعه سوسیالیستی و کمونیستی، اصل کارگران صنعتی هستند و دیگر اصناف و طبقات هر یک آن قدر منزلت و اهمیت و ارزش دارند که به پرولترها خدمت می کنند!
 اختلاف طبقاتی حتی در یک سافخوز مشهود است، در آنگونه جامعه کشاورزی اشتراکی که نمونه اعلای مزرعه در فاز کمونیستی به شمار می‌آید.
 در سافخوز پای آریگ که نمونه نمایش سافخوز در جمهوری ازبکستان است و از  5 کالخوز در سال 1957 تشکیل یافته و 10000 جمعیت و 2000 دهقان دارد حقوق ماهانه یک کارگر کشاورز 144 روبل است (هر روبل 125 ریال). ولی حقوق ماهانه رییس سافخوز 300 روبل است و علاوه بر آن هرسال 5 حقوق ماهانه به عنوان جایزه و پاداش دریافت می‌کند. درعین‌حال یک خانه دولتی و دو اتومبیل سواری در اختیار دارد. در این سافخوز 15 متخصص کار می‌کنند که برای هر 3 نفر از آن‌ها یک اتومبیل دولتی اختصاصی داده اند. درحقیقت رئیس 6 برابر یک متخصص برجسته ماشین دارد!
 ما که در زمستان به شوروی رفته بودیم به آسانی می توانستیم طبقات مردم را از روی کلاهی که بر سر داشتند تمیز دهیم. ارزان‌ترین کلاه، کلاه زیبایی است که به نظر می‌رسد از پوست خز یا سمور باشد ولی در واقع از پوست خرگوش اهلی است و 150 تومان قیمت دارد. توده‌های زحمت‌کش از این کلاه بر سر دارند.
 کلاهی که از پوست روباه ساخته شده‌است و به تفاوت از 400 تا 600 تومان می‌ارزد متعلق به افرادی با درآمد بیشتر است. پس از آن کلاه های پوست

نظر خود را ارسال کنید