طرف شوروی به عکس خود را دقیقاً برای ملاقات آماده ساخته و برای آن برنامه‌ای ترتیب داده بود. در برنامه‌ریزی اساس را بر این فرض نهاده بود که رییس هیات -یعنی من- در ابتدای دیدار سخن خواهد گفت اما من که منتظر گرم شدن جلسه مانده بودم ابتدا چیزی نگفتم و مترصد بودم در گفتگوی سفیرمان با طرف شوروی چه می‌گذرد تا به مقتضای کلام سخنی بگویم.
 آقای کوزنتسف پس از سخنان سفیر ما شروع به خواندن نوشته ای کرد که از پیش تهیه شده بود و چنین گفت:
 «از مطالبی که رئیس هیئت(!) و سفیر محترم فرمودند بسیار ممنونم. صحبت‌های شما بعضی مطالب را به ما یادآوری کرد. اوضاع بین‌المللی نیاز به تبادل نظر دارد. همچنین روابط طرفین و دوجانبه ما احتیاج به این تبادل نظر دارد می‌خواستم با استفاده از حضور این هیئت مطالبی را درباره این وضع بین‌المللی ایراد کنم.
 مردم شوروی فهم عمیقی از تمایلات مردم ایران دارند؛ ما به موجب تجربه خود می‌دانیم که چقدر مشکل است انقلاب به وجود آید و حفظ شود. اتحاد شوروی ناگزیر شد از انقلاب خود در مقابل 14 دولت متجاوز دفاع کند...
.. شما در اظهارات خود به موضوع ملیت‌ها اشاره کردید(!) باید بگویم این از مسائل بسیار مهم است. چون کشور ما یک خصوصیت دارد که کشور کثیرالمله است. اتحاد شوروی از 15 جمهوری مستقل و 20 جمهوری خودمختار و 8 منطقه خودمختار و 10 ناحیه خودمختار تشکیل شده است.
 مجموعاً در اتحاد شوروی بیش از 100 ملیت بزرگ و کوچک وجود دارد. در نتیجه سیاست خردمندانه لنین در کشورمان نسبت به خصوصیات و رسوم و فرهنگ هر ملت احترام و توجه خاص قائل می‌شوند و برابری و تساوی ملیت‌های مختلف در قانون اساسی درج شده است. شورای عالی اتحاد شوروی دارای نماینده از 61 ملیت شوروی است. در اتحاد شوروی حق آزادی در انتخاب هر دینی تثبیت‌شده است و نیز به وجود آوردن کینه و اختلافات که براساس اصول دینی باشد ممنوع است...»
 نگاهی به اوراقی که در برابر او بود افکندم و به این اندیشیدم که بدون آنکه حرفی زده باشم یا سفیرمان سخن از ملیت‌ها و اقوام به میان آورده باشد

نظر خود را ارسال کنید