های شوروی به غذا و پوشاک و مشروب و تفریح خیلی اهمیت میدهند و اینها در نظام نوین روسیه مقام شامخی دارند!
ما هنوز به روسیه شوروی نرسیده بودیم ولی در هواپیمای «ایروفلوت» دروازههای آن به چشم میخورد و توانستیم خطوط چهرهاش را به طور نیمهروشن ببینیم...
در یکی از شش فرودگاه بزرگ کشوری مسکو پس از رد و بدل شدن تعارفات رسمی ما را دعوت کردند سوار اتومبیل ها شویم.
در هیئت ما اعضا یکسان و برادر بودند و همه جا بی آنکه تفاوت و مرتبهای منظور باشد عمل میکردند به همین جهت هنگامیکه خواستم سوار اتومبیل شوم از برادران عضو هیئت که در کنارم بودند خواهش کردم سوار شوند...
ناگهان رفیق زاسوخف- که سردسته میزبانان بود- ممانعت کرد که نه این ماشین فقط مال شماست. آنها در ماشینهای دیگر سوار می شوند!
ماشین بزرگ و مجللی بود بزرگتر از بنز 450 و با زیب و زینتی غیر قابل قیاس با آن. در ردیف عقب من و رفیق زاسوخف نشستیم و مترجم روبروی ما. در ردیف جلو در کنار راننده یک افسر «کا،گ،ب» که لباس شخصی به تن داشت نشسته بود. زاسوخف توضیح داد که آن افسر در طول سفر همراه و محافظ من خواهد بود.
به زاسوخف گفتم: ماشین جادار است. خوب بود تنی چند از دوستان با من می بودند.
گفت: نه این ماشین را کمیته همبستگی به شخص شما که رئیس هیئت هستید اختصاص داده است. ما از شما جداً محافظت میکنیم و همه گونه تدابیر امنیتی برای حفظ جان شما اتخاذ کردهایم...
پرسیدم: مگر برای سایر اعضای هیئت چنین تدابیری اتخاذ نکردهاید؟
گفت: چرا برای آنها هشتاد درصد و برای شخص شما دویست درصد!
گفتم: ما معتقدیم «کبیر القوم خادمهم» رئیس و بزرگتر هر ملتی خدمتگذار ایشان است. ما همه یکسان و برابریم و اگر دیگر اعضای هیئت برای من احترامی قائل باشند از آن جهت است که من در گذشته برای پیروزی ملت از خطر استقبال