پس تشکل باید در درونش هم براساس نفی خودمحوری افراد و مدیران باشد و باید در عین حفظ پیوند متشکل سازمانی، و در عین انضباط، انسانها بتوانند آزاد بیندیشند، آزاد انتقاد کنند، آزاد تصمیم بگیرند، بله همانطور که اجرای تصمیم اولی الامر در کل جامعه منافاتی با آزادی ندارد در تشکیلات هم منافاتی با آزادی ندارد به شرط اینکه هیچ فردی و هیچ گروهی خودشان را به عنوان مدیران و رهبران در داخل تشکیلات تحمیل نکنند.
اگر شما در داخل تشکیلاتتان خصلت ضد تحمیلی را حفظ کردید و رشد دادید آن وقت تشکیلات، تشکیلات رحمانی است والا شیطانی است. همینطور که در یک جامعه استبداد در هر شکلی که باشد استبداد است یعنی اینکه اگر فردی یا گروهی خودشان را بر مردم تحمیل کنند، همینطور که آن ضد رحمانی است، این هم ضد رحمانی است. (البته باید گفت) اطاعت دلخواه متعهدانه از امام و امامت استبداد نیست. بعضی ها این را قاطی میکنند. التزام مردم را به اطاعت مومنانه از امام و امامت به استبداد تعبیر می کنند؛ این استبداد نیست، این عین همان مدیریت مطلوب است.
مشابه این باید در داخل هر تشکیلاتی باشد، به محض اینکه انسان خودش را ولو با درصدی ضعیف بر یک جریان، بر یک مجموعه تحمیل میکند، آن وقت از مسیر خدایی منحرف میشود. در عین ضرورت انضباط در تشکیلات و ضرورت مدیریت و ضرورت رهبری و ضرورت اطاعت مشخص، در عین حال باید میدان برای انتخاب کردن و تصمیم گرفتن براساس آگاهی و خودآگاهی همیشه باز بماند.
ان شاء الله
«آموزش امور استانها»
تهران 62/2/27

نظر خود را ارسال کنید