بر سر دیدگاهها و مشخص کردن دیدگاهها باید به بحث و گفتگو بنشینیم آن هم به بحث و گفتگو، نه به کتک کاری، نه به چماق و چماق کشی، نه به زد و خورد، با تبادل نظر، با استدلال. خوب دقت کنید میگویم با تبادل نظر و دقت و استدلال، چون گاهی یک عده ای نیز دور هم جمع میشوند به عنوان مباحثه اما مجادله میکنند، آن هم بد است، آن هم کار را به جایی نمی رساند.
 این اصطلاح مباحثه که ما طلبه ها داریم چه اسم قشنگی است. خیلی اصطلاح خوبی است. ما یک مباحثه داریم و یک مجادله، مباحثه معنایش این است که من فکر کردم یک چیزهائی که به نظرم می آید افکار خوبی باشد، به شما برخورد میکنم افکار خودم را عرضه میکنم ببینم که آیا شما فکر بهتری دارید یا نه؛ یعنی با عرضه کردن فکر بر شما دارم فکر خودم را عیار می زنم و می کاوم و جستجو می کنم ببینم آیا غیر از اینهائی که من فهمیدم چیزهای دیگری نیز پیدا میشود؟ برای فهمیدن من درحال کاوشم، شما در حال کاوش هستید. شما وقتی هم حرف مرا گوش بکنید خوب گوش میکنید با دقت تامل میکنید و رویش فکر میکنید. اگر دیدید حرف خوبی است میگوئید خداوند به شما اجر بدهد که یک چیز یا یک حرف خوب به من یاد دادید. و اگر دیدید هر جای حرف من نقطه ضعف دارد درصدد برمی آئید که ضعفش را بیان کنید پس شما هم در حال کند و کاوید.
ریشه بحث به معنی کاوش و کاویدن است و مباحثه یعنی دو نفر یا چند نفر بنشینند و به کمک یکدیگر زمینه های ذهنی و عینی جهان را بکاوند تا به حقایق تازه ای برسند. این مباحثه میشود. مباحثه یعنی کاوش مشترک، عین اینکه دو نفر با هم میدانند که زیر این زمین یک چیز قیمتی است، تلاش میکنند، یک بیل خاک او می ریزد یک بیل خاک این می ریزد. یک کلنگ او میزند، یک کلنگ این تا زودتر خاکها را آنطرف تر کنند تا ببینند زیر این زمین چیست؟ این مباحثه میشود، این چیزی سازنده و مثبت است.
گفتگوهای ما هم باید اینجوری باشد تا اسلامی باشد و الا اگر دو نفر، سه نفر، ده نفر دور هم بنشینیم و بنده شروع کنم در هشت دقیقه حرفهای خودم را بزنم آقا نوبت شما تمام شد، بسیار خوب. آن آقا هم شروع کند که حرفهای

نظر خود را ارسال کنید