پسر فکر می کنند با عشق زن و مرد نسبت به یکدیگر زندگی شور و شوق و شور و شر پیدا می کند! خوب تا دوره شور و شر عشق جنسی وجود دارد جوان ممکن است در زندگی اش گرمای خاصی بیابد که او را دلگرم کند.
پدر و مادرهای بچه دوست و فرزند دوست، یک گام از این بالاتر میروند و فکر می کنند محبت به فرزندان و دوست داشتن بچه ها و دوست داشته شدن بوسیله بچه ها به زندگی معنی می دهد! طبیعی است که آدم خوشش می آید هم دوست بدارد و هم دوستش بدارند. دوستها یک گام از این فراتر می روند زندگی را در رابطه با ارحام و قوم و خویشها میگذرانند و در جمع گرم فامیل احساس محبت و عشق و شور میکنند و زندگیشان معنی پیدا می کند.
ناسیونالیست ها و ملت پرست ها و ملی گراها مسئله را در رابطه با آب و خاک و وطن و ملت و قومیت گسترش بیشتری میدهند و با عشق به وطن، عشق به ملت، عشق به فرهنگ ملی و... عشق به سابقه درخشان ملی و... عشق به سابقه درخشان ملی، عشق به قهرمانی های ملی میخواهند زندگی را معنی دار کنند. اومانیست ها و انسان دوست ها باز هم میدان را وسیع ترش می کنند و در رابطه با انسان دوستی جهانی، جهان وطنی و اومانیستی و اینکه انسان باید بشریت را دوست بدارد و در خدمت انسانیت باشد به انسانیت عشق بورزد و تا حد فدا شدن در راه این آرمان جلو برود می خواهند به زندگی معنی بدهند ولی ما در می یافتیم که همه این عشق و محبتها و دوست داشتنها سر جایش ولی هیچکدام قیمت انسان نمی شود.
در این که به حکم آفرینش خدا، زن و مرد نسبت به یکدیگر جاذبه ای طبیعی و کششی طبیعی دارند شکی نیست ولی کیست که نداند که عشق جنسی شهدی است آمیخته به تلخی ها؟ عاشقها اصلا غالبا ترجیح می دهند به وصال معشوق نرسند، چون فکر می کنند به وصال معشوق رسیدن همان و پایان آن شور و شر همان. تا به هم رسیدند اول دعواست. آن وصال رؤیایی عاشق و معشوق پس از مدتی کوتاه تبدیل میشود به توقعات در زندگیشان. وای که اگر یک کدام از آنها