بهشت و جهنم قرآن نیست. جامعه طبقاتی بسیار زشت و مردود و مثل جهنم است اما خود جهنمِ قرآن نیست. جامعه بی طبقه و بی تبعیض توحیدی بسیار زیباست شبیه بهشت است اما خودِ بهشت نیست.
ما بهشت و دوزخ، ما معاد انسانها را مربوط به تک تک انسانها میدانیم. هر یک از ما معاد دارد، نه اینکه کل جامعه در یک روند و پروسه تاریخی به جلو میرود تا به بهشت جامعه بی طبقه توحیدی برود.
و آن است معاد بشریت؟ اینها شعر است. ما یک وقتی درباره اقتصاد بحث می کنیم، یک وقت است میگوئیم ای مردم میکوشیم تا به جامعه یگانه ایمانی اسلامی عصر ولی عصر سلام الله علیه به جلو برویم. این حرف بسیار خوبی است اما این چکار به معاد دارد؟ چرا معاد را لوث میکند؟ این سر جای خودش آن هم سرجای خودش.
موضع ما درباره امامت این است که امامت یک اصل زنده است، در تاریخ اسلام و تاریخ تشیع و اینکه ما معتقدیم که پس از نبی اکرم (ص) امیرمومنان علی علیه السلام امام و پیشوای مسلمین باید باشد و این است آنچه که خدا و رسولش خواسته اند و مقرر کرده اند این برپایه قوم و خویشی علی (ع) و پیغمبر (ص) نیست. پیغمبر (ص) خیلی داماد داشت، پیغمبر (ص) خیلی هم پسرعمو داشت، عمو هم داشت، پیغمبر (ص) وقتی وفات کرد عباس هنوز زنده بود. پس قصه قوم و خویشی نیست، قصه، قصه انسان الگو و نمونه ممتاز بودن است.
امامت در یک جامعه یک اصل عالی زنده است تا روز قیامت. (خوب گوش کنید اینجاها را اینجا دیگر دارد آرام آرام میرسد به مسائل عملی و اجرائی). در یک جامعه اسلامی امام و زمامدار و رهبر باید یا یک الگوی تمام عیار انسان باشد همچنان که علی (ع) بود یا اگر علی نتوان بودن علی گونه بودن. رفتار، اعمال، گفتار و مواضع زمامدار و رهبر جامعه مکتبی اسلام باید تجلی اسلام باشد. این یک اصل طبیعی است که «النّاس علی دین ملوکهم». عمل و رفتار زمامدار و رهبر جامعه روی مردم اثر میگذارد. این یک اصل طبیعی است، مردم نگاه میکنند ببینند زمامدارها چه جور عمل میکنند،

نظر خود را ارسال کنید