به همان صورت به سوی عمل گرایش پیدا می کنند.
پس اگر قرار است جامعه حرکتش بسوی خدا و راه خدا باشد باید پیشوایان و پیشتازان و زمامداران جامعه رفتارشان، بینششان، اعتقاداتشان، عبادتشان، نمازشان، روزه شان، لباسشان، پوششان، وضع خانوادگیشان، وضع زندگی همه چیزشان، باید الگویی و نمونه ای باشد از اسلام. اگر نمونه صد درصد نه، لااقل نمونه 95 درصد لااقل 90 درصد بر این اساس است که موضع حزب جمهوری اسلامی در مورد اداره 90 درصد، براین اساس است که موضع حزب جمهوری اسلامی در مورد اداره مملکت این است که مملکت ما و جامعه اسلامی ما باید از آن بالا گرفته تا پائین در نظام مدیریت بوسیله کسانی اداره شود که هر عمل آنها نزدیک کننده مردم به اسلام باشد.
در انتخاب اینها باید این معیارها، معیار اساسی باشد و اگر ما در میان افراد موجود، افرادی که میتوانند مسئولیت ها را قبول کنند آن نمونه ممتاز مطلوب را نیافتیم وقتی میخواهیم نسبی عمل بکنیم در این نسبیت معیار اول را مکتب قرار بدهیم نه چیزهای دیگر، و ما سفت و محکم روی این اصل ایستاده ایم، شما چطور؟
من فکر می کنم شما مردم در طول این سالیان انقلاب می فهمیدید چه می خواستید حالا هم می فهمید چه میخواهید.
ما رفاه اقتصادی میخواهیم، زندگی می خواهیم، شهر پاکیزه و آباد و بی دود میخواهیم، گوشت ارزان میخواهیم، گوشت فراوان میخواهیم و نان ارزان و فراوان میخواهیم، میوه ای که به همه ما برسد میخواهیم، مسکن و خانه ای که همه داشته باشند میخواهیم، ترافیک سالم ساده میخواهیم، همه اینها را میخواهیم ولی بالاتر از همه اینها اخلاق سالم میخواهیم، سیر معنوی انسانها را میخواهیم، شور عبادت میخواهیم، مسجد نورانی میخواهیم، عالم روحانی اهل عمل و تقوی میخواهیم، انسان فداکار مبارز از جان گذشته میخواهیم، تجلی عشق خدا در همه شئون زندگی انسانها را میخواهیم، و اینکه کل جامعه در یک حرکت الی الله به چشم بخورد را میخواهیم و میدانیم برای اینکه جامعه ما صرفا بسوی رفاه منحرف نشود و در خط الهی بماند تا هم خدا را بیابد و هم خرما را که ما میان خدا و خرما جمع می یابیم و