پرسیدیم تردید کردند نتوانستند جواب بدهند. خوب ما با مبانی که داشتیم بهشان گفتیم مطمئن باشید اولا ما خودمان هم که می آئیم، اگر رگبار گلوله هست برای همه مان هست و ثانیا مطمئن باشید که ما از روی هوی و هوس نمی گوئیم بیائید بیرون، از روی وظیفه می گوئیم بیائید بیرون و لابد حساب کرده می گوئیم بیائید بیرون. در عین حال گفتیم کلمه الفصل را باید امام بگوید، این پیام متاسفانه به ایشان نرسید، کسی که رفت نتوانست وارد عراق بشود مگر آن روزهای آخر که امام دیگر عازم خارج عراق بودند تا خودم رفتم خدمتشان، دوستان گفتند اولین مسئله ای که می پرسی یکی این باشد و یکی هم اینکه زنها که شما میگوئید بیایند بیرون این چه حکمی دارد و چند تا مسئله دیگر...
خدمت امام رسیدم گفتم اجازه بدهید بعد از احوالپرسی و اینها قبل از هر چیز یک مسائل فقهی را مطرح کنیم میترسم در بحثهای اجتماعی دیگر اینها بماند. فرمودند عیبی ندارد، مطرح کردم. گفتم آقا بعضی از آقایان میگویند که این مردم را می آورید بیرون کشته میشوند، جمعه سیاه و هفده شهریور، اینها چی است تکلیفشان؟ در پاسخ اینها مبارزین میگویند که امام علی (ع) هم آورد مردم را بیرون، آنها هم می کشتند و کشته می شدند به اینها اعتراض می کنند که آن امام علی بود. چی است نظر شما؟
فرمودند به اینکه حالا هم مردم به امر امام مسلمین می آیند بیرون، امام مسلمین در این مسائل همان اختیاراتی را دارد که امام علی (ع) داشت خیلی قاطع. بعد فرمود واجب است این مبارزه را سرسختانه ادامه دهیم ولو یک میلیون نفر در این راه به شهادت برسند. معلوم شد شجاعت در فقاهت آدم هم اثر می گذارد و مسئله ولایت فقیه را آنطور که هست می فهمد.
خوب یادم می آید آن وقتی که مرحوم آیت الله بروجردی رحمة الله علیه نماز جمعه را میفرمود بحث رسید به ولایت، به طبع این بحثِ نماز و حتی ایشان که عالم و فقیهی برجسته بود در مسئله ولایت و شمولش نسبت به