های خودش را می سنجد عیبهای دیگران را بسنجد.
ما چه در کار فردی و چه در کار تشکیلاتی این را به عنوان یک اصل عالی اخلاق و معیار می شناسیم و رویش تکیه داریم و تشکل را به این شرط، الهی و خدایی میدانیم. هر حزبی، هر تشکیلاتی، هر سازمانی، اگر این شرط را داشته باشد. اصولش و نظام ارزشی اش هم نظام اسلامی باشد پس عین حزب الله است. و هر حزبی و هر سازمانی و هر تشکیلات اگر این شرط را نداشته باشد به همان اندازه که ندارد حزب الشیطان است. اسمش هر چه میخواهد باشد رهبرانش هر که میخواهد باشند، اعضایش هر که میخواهند باشند.
این را هم عرض کنم که بر طبق تجربه ما میدانیم، انسانها مطلق که نیستند، مطلق هم که نمی شوند، انتظار مطلق بودن را هم از انسانها نباید داشت. ما میگوئیم هر فردی هر حزبی و هر جمعی که در این خط حرکت بکند حزب الله است و الا ممکن است الان خالص خالص نباشد که ممکن است، که نه خالص خالص نیست باز یادم می آید در جمع برادرها (این خاطره های قم است) صحبت میکردیم، میگفتیم اخلاص نسبی، یکی از برادران گفت: تو خیلی در اصل نسبیتها رفتی. آخر اخلاص که دیگر نسبی نمیشود، چون اخلاص یعنی خالص بودن، خالص بوده یعنی قاطی اصلا نداشته باشد.
گفتم برادر این از نظر واژه و لغت همین است، در ذهنیت همین است که میگوئی، بیا در عینیت، تو مطلقی؟ تو مخلص و خالصی؟ من خالصم؟ این خالص است؟ کی خالص مطلق است؟ قبول کن در واقعیت که می آئی تعبیر صحیح این است که بگوئیم اخلاص نسبی.
می گویند مرحوم آشیخ جعفر شوشتری که از وعاظی بوده مال حدود یک قرن پیش، ایشان تازه آمده بود در مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق) و در ماه رمضان، محرم و صفر منبر می رفته و جمعیت زیاد هم می آمده است. یک بار آنجا گفته است ایها الناس همه انبیاء و اولیاء آمده مردم را به توحید دعوت کردند شیخ جعفر میخواهد شما را به شرک دعوت کند! همه هاج و واج مانده بودند که این شیخ چه می گوید؟ این واعظ تازه وارد بر ضد دعوت همه انبیاء و اولیاء دارد دعوت میکند. گفته بود، تعجب نکنید آن وقتیکه همه انبیاء و اولیاء مردم را به