این موضع از اول همان بوده (گفته اید در گذشته و حال و آینده) مرد حرفش یکی است، اسلام حرفش یکی است، ما هم مسلمانیم هم مردیم. هان آقا من آن روز تو بازار آمدم چی گفتم به بازاریها؟ یکی از برادران اینجا نشسته چی بهشان گفتم؟ گفتم به اینکه اگر میخواهید شما در خط اسلام باشد باید درآمد هر یک از شما در روز به اندازه مخارج خودشان و حجره تان باشد بیشتر نه.
همه جا هم حرف ما یکی است اینجا همین را میگوئیم توی کارخانه هم همین را میگوئیم خوب پس چرا نمی شود؟ بسیار خوب کدام حرف است که روز اول که میگویند اجرا شده باشد؟ بفرمایند که شوروی پس از انقلاب اکتبر 1917 تا چند سال وضعش متلاطم بود مسئله زمین در شوروی کی حل شده؟ تا لنین هم زنده بود حل نشد، هفت سال هم حکومت کرده بود، خوب معلوم است یک نظام نو یک روزه جا نمی افتد.
فرق است بین اینکه انسان مواضع روشنی داشته باشد و نداشته باشد، راههای مشخص را عرضه بکند یا نکند و دنبال اجرایش باشد یا فقط حرفش را بزند و اینکه بگوید آقا اینها امروز عمل نشده است، یک ساله عمل نشده عزیزم همینطور است من حالا هم بهتان میگویم حالا حالاها باید بجنگیم، کی گفت جنگ ما تمام است، هر که گفت جنگ ما تمام شده میخواست لالایی بخواند تا خوابمان ببرد. ما بیداریم و ما هشیاریم و ما مرد جنگیم و این جنگ بی امان را تا تحقق بخشیدن به این آرمانهای متعالی اسلام ادامه خواهیم داد.
مگر آنکه عزیزان من بگوئید به این که این طرح غلط است، غرض نیست با کمال میل می آئیم می نشینیم صحبت می کنیم، ما دلائل و شواهدی داریم که این طرح، طرح صحیح امیدبخشی است، اولا شما میدانید طرحهای اجتماعی تا در بوته تجربه در نیاید صحت و سقمش هیچگاه معلوم نشود ولی باید ببینیم آیا طرح است که به تجربه اش می ارزد یا نمی ارزد. ما صریح و صادق میگوئیم که این طرحها، طرحهائی است که به تجربه اش می ارزد و آماده هستیم تجربه کنیم.
خوب اینها بخشی بود از مواضع حزب جمهوری اسلامی

نظر خود را ارسال کنید