با هم برادرند و هیچوقت با همدیگر ضد و معارض نمی شوند. این است که ما در مواضعی که اعلام کرده ایم اگر مطالعه فرموده باشید در رابطه با گروهها این را تصریح کرده ایم که رابطه حزب جمهوری اسلامی با گروههای معتقد در خط که از نظر نظام ارزشی با ما یک جور فکر میکنند اما یک تشکیلات دیگر هستند، رابطه برادرانه است و هر نوع رقابت رشک آمیز میان این گروهها را گناه میدانیم. تصریح کرده ایم که ما این را گناه میدانیم. این همان تنگ نظری و خودپرستی است.
این است که ما برای تشکل سالم یک نشانی گویا پیدا کرده ایم و روی این نشانی هم سخت می ایستیم و ایستاده ایم و چه کل تشکل را و چه اعضای یک تشکل را با همین یک نشانی محک می زنیم. این سنگ محک خوبی است. یادم می آید در قم حدود بیست و چهار، پنج سال قبل چند تا از برادرهای ما دور هم جمع شدند و یک کار خوب را شروع کردند. چند تای دیگر از برادرها آمدند گفتند فلانی، ما میخواهیم مشابه آن کار را شروع کنیم. گفتم خوب، مگر آنها نیرویشان کافی است؟ گفتند نه، گفتم چرا نمی روید با آنها کار بکنید؟ شروع کردند نسبت به آنها عیبجویی کردن. خوب که عیبها را گفتند و شمردند، گفتم در این عیبهائی که شمردید، این و این عیب است، باید تلاش کنید تا برطرف شود. اما این و این عیب نیست. این و این پوستش را که بکنید پوست کنده اش بکنیم منتهایش این است که همین کار را اگر شما میکردید کار خیلی خوبی بود ولی همین کار را چون اینها می کنند کار کم ارزشی است و چیز بدرد بخوری نیست.
اگر انسان یک کار معین را دید که اگر آن آقا بکند کار بی ارزشی است و اگر بنده آن کار را بکنم خیلی کار مهمی است این پیداست که به جای اینکه حق پرست باشد خودپرست است. لذا همان موقع ما یک اصل پیدا کردیم و گفتیم:
اصل در انسان یکتاپرست خدا پرست این است که ترازویش و سنگ ترازویش برای وزن کردن خودش و اعمال خودش و دیگران و اعمال آنها یکی باشد، با همان ترازو و با همان سنگ ترازو که خوبیهای دیگران را می سنجد خوبیهای خودش را بسنجد و با همان ترازو و با همان سنگ ترازو که عیب